میگه :

عاشق شو ار نه روزی کار جهان سر آید

ناخوانده نقش مقصود از کارگاه هستی

بعد باز میگه :

پرسیدم از طبیبی احوال دوست گفتا

فی بعدها عذاب فی قربها السلامه

 

بعد من فکر میکنم، بلد نیستم عاشقی کنم. اما عمیقا دوست داشتن رو بلدم. و امیدوارم ملامت نیاد بعد از این کاری ک به انجامش تصمیم گرفتم. 

 

بعد باز تاکید می کنه:

دنیا وفا ندارد ای نور هر دو دیده.

گفتم ملامت آید گر گرد دوست گردم

دوست ,  ,میگه ,فی ,ملامت ,آید ,بعد باز ,  بعد ,کاری ک ,این کاری ,از این

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

علم ورزش آنلاین مگ لوله پلی اتیلن و مزایای آن مرجع خدمات فارسی طراحی سایتی بهتر راشین وب | rashinweb ماینرهای مجازی تعمیر لوازم خانگی دانلود کتاب ساده ساز آیین دادرسی مدنی فرشید فرحناکیان mmoshkan